بینایی

ساخت وبلاگ

غلط: هشت میلیارد انسان در جهان وجود دارد. صحیح: هشت میلیارد جهان وجود دارد. بینایی...
ما را در سایت بینایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rahedoor-t بازدید : 26 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 4:24

(یک)• اگر روزی مردم دیگر طمع نورزند من بی‌کار خواهم شد.• اگر روزی مردم دیگر کنجکاو نشوند من بی‌کار خواهم شد.• اگر روزی مردم دیگر به زیبایی نظر نکنند من بی‌کار خواهم شد.• اگر روزی مردم دیگر نیاندیشند من بی‌کار خواهم شد.• اگر روزی مردم دیگر در بدن نباشند من بی‌کار خواهم شد.• اگر روزی مردم دیگر شکست نخورند من بی‌کار خواهم شد.• اگر روزی مردم دیگر لذت نبرند من بی‌کار خواهم شد.ما تکه‌تکه‌ی ذات مردم پیرامون‌ایم. من از طمعِ تو، کنجکاویِ تو، زیبادوستیِ تو، اندیشه‌ی تو، بدنِ تو، شکستِ تو، لذتِ تو، ساخته شده‌ام.زمانی احترام‌شان را کسب خواهی کرد، که ذات‌شان را ببینی. دیدن ذات، همان دیدن ضعف است، انسان نمی‌تواند طمع نورزد و این ضعف او است.(دو)- ببین، مردم خیلی راحت فریب می‌خورند. کافیه چهارتا حرف قلمبه‌سلمبه بزنی، و چهار تا نمودار نشون‌شون بدی. اون‌ها نمی‌تونند چیزها رو به‌خوبی ارزیابی کنند. من هم نمی‌تونم، ولی لااقل در خصوص‌اش فکر کرده‌ام گاهی. عجیب این که در مقابل این که این رو بهشون یاد بدی مقاومت می‌کنند.- همه‌ی چیزهایی که گفتی درسته. مردم از چیزی که تو گفتی هم بدترن. ولی آدم می‌تونه سعی کنه کمک‌شون کنه و عذاب ببینه، یا می‌تونه از این استفاده کنه برای موفقیت خودش.(سه)- اون ساختمون رو ببین قشنگه.- در یک شهر زشت هیچ ساختمونی قشنگ نیست. بینایی...
ما را در سایت بینایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rahedoor-t بازدید : 29 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 4:24

(یک)- رشته‌ی خوبی داری. فقط باید «خلاقیت» داشته باشی. مثلاً دوستم مهندس است، برای خانه‌ی خواهرم یک استخر درست کرد، و یک باغچه در پشت‌بام. این طوری می‌تونی پول دربیاوری.با پلک نیمه‌باز سری به نشانه‌ی تأیید تکان می‌دهد. کلمه‌ی «خلاقیت» کمی او را به وجد آورد. اما می‌داند هر کسی نمی‌تواند در هر چیزی خلاق باشد. خلاقیت صفتی نیست که بعضی داشته باشند بعضی نه. هر کسی در چیزی که عاشقش است خلاق است.(دو)برایش عجیب بود که در کلاس، پایداری سازه‌ی اهرام مصر را تحلیل نمی‌کنند. یا هنگام طراحی معماری از حس ساکن آن خانه صحبت نمی‌شود. او فقط نمی‌خواست مسکن بفروشد، می‌خواست بداند کسی که در آن جا است به چه می‌اندیشد. در همایش فارغ‌التحصیلان، یک سخنران گفت می‌شود سازه‌ی یک برگ را هم آنالیز کرد. برخی حاضران به وجد آمدند. او هم‌چنان با پلک نیمه‌باز نگاه می‌کرد. در کثیف‌ترین خانه هم تابلویی زیبا پیدا می‌شود. این همان چیزی بود که او نمی‌خواست بشود. ثروت‌مند موفقی که بعد از بازنشستگی یادش می‌آید باید کمی هم بیاندیشد. او خوش‌بختانه علاقه‌ای به موفقیت نداشت.کتابی در خصوص تاریخ معماری پیدا کرد، یک کتاب هم در خصوص معماری سنتی. چیز خاصی نداشتند. برایش عجیب بود که هیچ‌کس مثل او نمی‌اندیشد.(سه)دیگر چیزی برایش عجیب نبود. او انتظار نداشت نفر بعدی‌ای که می‌بیند ناامیدکننده نباشد. دیگر نمی‌کوشید خودش را برای کسی توجیه کند. سکوت او چیزی منتقل می‌کرد که سخنش نمی‌کرد.او حالا می‌فهمید: تمام چیزی که دیگران از او می‌خواستند این بود که او به آن‌ها اجازه بدهد که آن‌ها خودشان باشند. او همیشه یک سایه‌ی کم‌صحبت بود، اما فقط حالا می فهمید از اول نیازی نبوده در پی جسمی برای خود باشد. بینایی...
ما را در سایت بینایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rahedoor-t بازدید : 21 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 4:24